شهود و نحوه استفاده از آن در معامله‌گری

بدون شک همه ما داستان‌هایی درباره پیروی افراد از ندای درون و نجات یافتن از موقعیت‌های خطرناک را شنیده‌ایم. از سوی دیگر، افرادی را دیده‌ایم که ورد زبان‌شان «ای‌ کاش» است؛ چرا که در موقعیتی خاص، به صدای درون و ندای دل خود گوش نداده‌اند و گرفتار شده‌اند. این صدای درون، همان شهود است؛ قهرمان درون که در مواقع حساس تصمیم‌گیری به کمک ما می‌آید.

شهود و نحوه استفاده از آن در معامله‌گری

بدون شک همه ما داستان‌هایی درباره پیروی افراد از ندای درون و نجات یافتن از موقعیت‌های خطرناک را شنیده‌ایم. از سوی دیگر، افرادی را دیده‌ایم که ورد زبان‌شان «ای‌ کاش» است؛ چرا که در موقعیتی خاص، به صدای درون و ندای دل خود گوش نداده‌اند و گرفتار شده‌اند. این صدای درون، همان شهود است؛ قهرمان درون که در مواقع حساس تصمیم‌گیری به کمک ما می‌آید.

واقعیت این است که تابه‌حال پیش نیامده افراد حرفه‌ای حوزه‌های مختلف به احساس درونی خود اعتماد کرده و از آن پیروی کنند و سرانجام، پشیمان شده باشند. بنابراین، مهم است که همانند حرفه‌ای‌ها عمل کنیم و احساس درونی‌مان را نادیده نگیریم و آن را تقویت کنیم.

بیشتر بخوانید: نقش احساسات در معامله‌گری و نحوه مدیریت آن‌ها

شهود: مهارتی فراتر از منطق و تحلیل

به احتمال زیاد برای شما یا اطرافیان‌تان پیش آمده که به دلیل یک بیماری خاص به پزشکان مختلف مراجعه کرده باشید. در این میان، ممکن است یکی از پزشکان با یک نگاه به علائم، بیماری را تشخیص داده باشد؛ بدون آنکه نیاز به بررسی نتایج آزمایشات داشته باشد. این پزشک حاذق چگونه توانست بیماری را به خوبی تشخیص دهد؟ چرا سایر پزشکان نتوانسته بودند این کار را انجام دهند؟

چگونه شهود در تصمیم‌گیری‌های سریع مؤثر است؟

داستانی از گری کلین نمونه‌ای جالب از شهود را نشان می‌دهد: آتش‌نشانانی برای خاموش کردن آتش به خانه‌ای می‌روند که آتش در آشپزخانه شعله‌ور شده است. فرمانده ناگهان دستور ترک محل را می‌دهد. دقایقی بعد، کف آشپزخانه فرو می‌ریزد.
فرمانده به‌طور دقیق نمی‌دانسته که ایراد کار کجاست اما در آن لحظه متوجه شده که آتش­‌سوزی به‌طرز نامعلومی آرام است و گوش‌­هایش نیز بی­‌دلیل داغ شده‌اند. بعداً مشخص می‌شود که مرکز آتش‌­سوزی آشپزخانه نبوده، بلکه در زیرزمین، درست زیر جایی بوده که نیروهای آتش‌­نشانی ایستاده بودند. این شهود ناگهانی و ناآگاهانه جان تیم آتش‌نشانی را نجات می‌دهد.

تجربه جورج سوروس از شهود در سرمایه‌گذاری

جورج سوروس، سرمایه‌گذار مشهور، نمونه دیگری از قدرت شهود را بیان می‌کند. او می‌گوید که با شروع درد جسمی، متوجه اشتباهی در پرتفوی خود می‌شود. این واکنش‌ها به ظاهر جسمی، در واقع نشانه‌های شهودی برای کشف مشکلات بودند.

شهود در زندگی روزمره: قدرتی که همه داریم

شهود فقط مختص افراد حرفه‌ای نیست. در زندگی روزمره نیز ممکن است به‌محض ورود به یک اتاق، متوجه شوید موضوع صحبت‌ افراد حاضر شما بوده‌اید. یا در یک گفت‌وگوی تلفنی، از همان ابتدا عصبانیت طرف مقابل را احساس کنید.

چگونه شهود شکل می‌گیرد؟

شهود نتیجه سال‌ها تجربه و یادگیری است. افرادی مانند آتش‌نشانان، پزشکان یا معامله‌گران حرفه‌ای با تمرین مداوم و کسب تجارب فراوان، شهودی قوی‌تر دارند. این تجربه‌ها باعث می‌شوند که آن‌ها به‌طور ناخودآگاه موقعیت‌ها را بهتر درک کنند. اما این احساس درونی از کجا نشأت می‌­گیرد؟

بیشتر بخوانید: ترس، ماهیت ترس و تاثیر آن در معامله‌گری

تفکر شهودی در مقابل تفکر تحلیلی: نقش نیمکره‌های مغز

مغز انسان از دو نیمکره راست و چپ تشکیل شده است که هرکدام وظایف مشخصی دارند.

  • نیمکره چپ (تفکر تحلیلی): اطلاعات را آگاهانه پردازش می‌کند، مزایا و معایب را می‌سنجد و تصمیمی منطقی می‌گیرد. این فرآیند زمان‌بر است و اغلب فرصت کافی برای استفاده از آن وجود ندارد.
  • نیمکره راست (تفکر شهودی): شهود سریع‌تر عمل می‌کند و به ضمیر ناخودآگاه اجازه می‌دهد که تصمیمات فوری بگیرد، بدون نیاز به تحلیل‌های طولانی.

پلی میان ضمیر ناخودآگاه و تصمیمات منطقی

شهود بخشی از مکانیزم مغز و مکمل تصمیم‌گری منطقی و تحلیلی است. این شیوه به مغز کمک می­‌کند که مأموریت­‌های سخت و پیچیده­ را به ضمیر ناخودآگاه محول کند. ضمیر ناخودآگاه به ­سرعت موقعیت را ارزیابی می‌­کند، تصمیم­ می‌گیرد و نتیجه را به ما اعلام می­‌کند. با اینکه در این فرآیند، دلیل منطقی برای تصمیمات نداریم. اما در حوزه‌هایی از زندگی که عدم قطعیت حاکم است، بهترین راه، استفاده از شهود است.

خطرات استفاده نادرست از شهود برای مبتدیان

اگرچه شهود برای افراد حرفه‌ای ابزاری قوی محسوب می‌شود، اما برای مبتدیان ممکن است خطرناک باشد؛ زیرا نیمکره راست مغز معامله‌گران مبتدی با اصول معاملاتی صحیح پرورش پیدا نکرده و آن‌قدر باتجربه نیست که بتواند قضاوت‌های صحیح داشته باشد. از این رو، واکنش شهودی تازه‌کارها اغلب اشتباه است.
شهود زمانی قدرتمند است که از پشتوانه علمی درست و قدرتمندی برخوردار باشد. که این امر با استفاده درست از نیمکره چپ مغز انجام می‌شود. در واقع، برای اینکه شهود به نفع معامله‌گر عمل کند، باید با مجموعه کاملی از سناریوهای نیمکره چپ که زمینه مناسب را فراهم می‌کنند، تعلیم داده شود.

ویژگی‌های تفکر شهودی: سرعت و وابستگی به تجربیات

شهود فرآیندی است که تجربیات گذشته را به قضاوت‌های سریع تبدیل می‌کند.

  • سرعت بالا: تصمیم‌گیری‌های شهودی بسیار سریع‌تر از تحلیل منطقی هستند.
  • وابستگی به تجربیات: شهود از ورودی‌ها و تجربیات گذشته ذهن بهره می‌گیرد، اما منطق پشت آن برای فرد مشخص نیست.

در بیشتر تصمیم‌گیری‌های زندگی اطلاعات محدودی در اختیار داریم. بنابراین ذهن منطقی ما نمی‌تواند دلایل مهمی برای بسیاری از تصمیمات ارایه دهد و اگر شهود به یاری‌اش نیاید نمی‌توانیم تصمیمات خوبی بگیریم.

بیشتر بخوانید: سوگیری رفتار گله‌ای چیست و چه تاثیری بر معامله‌گر دارد؟

ادراکات شهودی و تاثیر آن‌ها بر تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری

ادراکات شهودی افراد همیشه از مهارت واقعی سرچشمه نمی‌گیرند. به‌عنوان مثال، فرض کنید سال‌ها است که با لذت از لبنیات کالبر استفاده می‌کنید. اکنون به محض دیدن نماد غالبر تصمیم می‌گیرید آن را بخرید. در این تصمیم‌گیری، احساسات بر قضاوت و تصمیم‌گیری شما اثر گذاشته است و موجب می‌شود که تحلیل درستی از این سهم نداشته باشید.
دانیل کانمن در کتاب خود “تفکر، سریع و کند” مثالی مشابه ارائه می‌دهد: یکی از مدیران سرمایه‌گذاری ارشد، تنها به دلیل تحت‌تأثیر قرار گرفتن از محصولات فورد در یک نمایشگاه، تصمیم به سرمایه‌گذاری کلان در این شرکت گرفته بود. او از خود نپرسیده بود آیا شرایط بازار مناسب است یا قیمت سهام فورد نزول کرده است. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که احساسات و شهود می‌توانند قضاوت‌های منطقی را تحت‌الشعاع قرار دهند.

شناسایی مسائل ساده و پیچیده در تفکر شهودی

تفکر شهودی در مواجهه با مسائل، بهترین تلاش خود را برای ارائه راه‌حل انجام می‌دهد. اگر فرد در حوزه‌ای متخصص باشد، ادراکات شهودی او معمولاً درست است. اما اگر مسئله پیچیده باشد و راه‌حل‌های مهارتی آماده در دسترس نباشند، شهود معمولاً به پرسش ساده‌تری پاسخ می‌دهد.
به‌عنوان مثال، تصمیم‌گیری درباره اینکه آیا باید در سهام فورد سرمایه‌گذاری کنید، پرسشی پیچیده است. اما پرسش‌های ساده‌تری مانند “آیا ماشین‌های فورد را دوست دارم؟” یا “آیا محصولات کالبر لذیذ هستند؟” به سرعت پاسخ داده می‌شوند. این فرآیند جایگزینی پرسش‌ها، موجب تصمیم‌گیری سریع می‌شود، اما اغلب فرد متوجه این جایگزینی نیست.

روش‌های ابتکاری قضاوت و مزایا و معایب آن‌ها

روش‌های ابتکاری قضاوت، میان‌برهای ذهنی هستند که معمولاً بر یک جنبه از مسئله پیچیده تمرکز کرده و سایر جوانب را نادیده می‌گیرند. این روش‌ها فرآیند ارزیابی و تصمیم‌گیری را ساده‌تر می‌کنند.
بااین‌حال، این میان‌برها همیشه مؤثر نیستند. مثال سرمایه‌گذاری در سهام فورد نشان می‌دهد که تمرکز بر یک جنبه (علاقه به خودروها) می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری نادرست شود. در مقابل، این روش‌ها می‌توانند در موقعیت‌های ساده‌تر، مانند انتخاب سریع غذا در یک رستوران، بسیار مفید باشند. به‌طور کلی، روش‌های ابتکاری قضاوت هم مزایا و هم معایبی دارند؛ بنابراین نیازمند آگاهی فرد برای استفاده درست هستند.

خطاهای شناختی و چالش‌های پیش‌گیری از آن‌ها

خطاهای شناختی، نوعی از خطاهای تفکر هستند که به‌طور ناخودآگاه بر تصمیم‌گیری افراد اثر می‌گذارند. این خطاها معمولاً ناشی از عملکرد خودکار تفکر سریع هستند و نمی‌توان به دلخواه آن‌ها را متوقف کرد.
به‌عنوان مثال، معامله‌گری که بین شکست واقعی یک الگوی پرچم و شکست‌های کاذب تفاوت قائل نمی‌شود، دچار خطای شناختی است. پیشگیری از این خطاها بسیار دشوار است، زیرا حتی تفکر تحلیلی نیز ممکن است از وجود خطا آگاهی نداشته باشد. بااین‌حال، با نظارت دقیق‌تر و فعال کردن تفکر تحلیلی، می‌توان احتمال ارتکاب این خطاها را کاهش داد.

توافق میان تفکر شهودی و تحلیلی

بهترین رویکرد در مواجهه با خطاهای احتمالی تفکر شهودی، ایجاد توازن بین تفکر شهودی و تحلیلی است. افراد باید موقعیت‌هایی را که احتمال بروز اشتباه در آن‌ها بیشتر است شناسایی کرده و تلاش کنند تا از اشتباهات فاحش جلوگیری کنند.
تقسیم کار میان نیمکره راست (تفکر شهودی) و نیمکره چپ (تفکر تحلیلی) می‌تواند کارایی تصمیم‌گیری را افزایش دهد. این تقسیم‌بندی تلاش را به حداقل و کارکرد را به حداکثر می‌رساند و به فرد کمک می‌کند در شرایط مختلف تصمیم‌گیری بهتری داشته باشد.

بیشتر بخوانید: آسترولوژی و تأثیر آن بر بازارهای مالی

راه‌های پرورش و تقویت شهود

تصمیمات شهودی علاوه‌بر ویژگی‌های فردی و شرایط محیطی، به دو عامل بسیار مهم بستگی دارد؛ اول، دانش و دوم، تجربه‌ای که فرد در یک حوزه خاص کسب می‌کند. معامله‌گران پس از آموزش مهارت معامله‌گری باید بیشتر و بیشتر معامله‌ کنند و فضای بازار را رصد کنند تا شبکه عصبی نیمکره راست مغز آموزش ببیند و بتواند الگوهای معاملاتی را تشخیص‌ دهد. از سوی دیگر، بهترین راه برای پرورش شهود در افرادی که نیمکره چپ مغزشان غالب است، این است که در شرایط مختلف به نیمکره راست اجازه تصمیم‌گیری بدهند.

کلام پایانی

هر یک از نیمکره‌های مغز وظایف خاص خود را دارند. با استفاده درست و هم‌زمان از هر دو می‌توان از توانمندی‌های کل مغز بهره برد. تفکر شهودی نوعی نتیجه‌گیری ذهنی است که براساس تجربیات و هیجانات گذشته خود به آن می‌رسیم؛ افکار و ترجیحاتی که به سرعت به ذهن خطور می‌کنند و برای شکل‌گیری‌شان، تلاش و تامل چندانی انجام نمی‌شود. درست است در برخی افراد نیمکره راست قوی‌تر است و در برخی دیگر نیمکره چپ است که کنترل امور را در دست دارد، اما می‌توان به راحتی هر دو نیمکره را تقویت کرد و در معامله‌گری و در حوزه‌های دیگر زندگی از ویژگی‌های کل مغز بهره برد.

بیشتر بخوانید: معامله‌گری به سبک لاک‌پشت‌ها


سوالات متداول

۱. شهود چیست و چگونه عمل می‌کند؟

شهود یک فرآیند ذهنی است که براساس تجربیات و احساسات گذشته، تصمیماتی سریع و ناخودآگاه ارائه می‌دهد. این فرآیند عمدتاً توسط نیمکره راست مغز انجام می‌شود و برخلاف تفکر تحلیلی، نیازی به تحلیل منطقی و زمان‌بر ندارد.

۲. تفاوت بین تفکر شهودی و تفکر تحلیلی چیست؟

تفکر شهودی سریع و ناخودآگاه است و براساس تجربیات قبلی عمل می‌کند. اما تفکر تحلیلی کند، منطقی و نیازمند پردازش اطلاعات است. تفکر شهودی برای تصمیم‌گیری‌های سریع مناسب است، درحالی‌که تفکر تحلیلی برای ارزیابی‌های دقیق و منطقی کاربرد دارد.

۳. چگونه می‌توان شهود را تقویت کرد؟

شهود با افزایش دانش و تجربه در یک حوزه خاص تقویت می‌شود. تمرین مداوم، مواجهه با شرایط واقعی و رصد موقعیت‌های مشابه باعث آموزش شبکه عصبی مغز و بهبود شهود می‌شود. همچنین، دادن فرصت به نیمکره راست برای تصمیم‌گیری می‌تواند کمک‌کننده باشد.

۴. آیا تصمیم‌گیری شهودی همیشه درست است؟

تصمیم‌گیری شهودی زمانی که براساس تجربیات گسترده و دانش عمیق باشد، می‌تواند دقیق و مؤثر باشد. اما برای افراد کم‌تجربه یا در موقعیت‌های پیچیده، شهود ممکن است خطا کند و نیازمند ترکیب با تفکر تحلیلی باشد.

۵. چگونه می‌توان بین تفکر شهودی و تحلیلی توازن برقرار کرد؟

برای بهره‌گیری بهتر از هر دو نوع تفکر، افراد باید موقعیت‌های مناسب برای استفاده از شهود یا تحلیل را شناسایی کنند. ایجاد توازن با ترکیب تجربیات نیمکره راست و توانمندی‌های تحلیلی نیمکره چپ به بهبود تصمیم‌گیری‌ها کمک می‌کند.

ارتباط با کمان پلاس plus@kamaan.com

آخرین مقاله‌ها

دسته‌بندی‌ها