طمع در معاملات چیست و راهکار مدیریت آن
شاید تعریف در خور تامل میریام وبستر از طمع را شنیده باشید. او میگوید طمع یعنی: «میل خودخواهانه و بیشازحد به چیزی بیشتر از آنچه نیاز است.» معاملهگران به دلایل...

شاید تعریف در خور تامل میریام وبستر از طمع را شنیده باشید. او میگوید طمع یعنی: «میل خودخواهانه و بیشازحد به چیزی بیشتر از آنچه نیاز است.» معاملهگران به دلایل مختلفی درگیر طمع در معاملات میشوند. برخی بر اثر اعتمادبهنفس کاذب، احساس شکستناپذیر بودن میکنند و تصورشان بر این است که دست به خاکستر بزنند، طلا میشود. برخی دیگر به دلیل کمبود اعتمادبهنفس احساس میکنند بهاندازهکافی خوب نیستند و هیچچیز آنطور که باید پیش نمیرود. فرقی نمیکند که این معاملهگران چقدر درآمد داشته باشند، انگیزه طمعکارانه فشاری دایمی برای کسب پول بیشتر بر آنها وارد میکند و همواره در حرص و جوش برای بهدست آوردن بیشتر و بیشتر هستند.
عوارض طمع در معاملات
نکته این است که طمع ریسک را نادیده میگیرد، مشاهدات و درک معاملهگر را دچار تحریف میکند، باعث میشود مسایل را آنطور که هست نبیند و حقایق را درک نکند. معاملهگر طمعکار بیمهابا پا به گود معاملهگری میگذارد و عجولانه، بیفکر و بدون تحلیل درست دست به عمل میزند و وقتی چشمش باز میشود که کار از کار گذشته و دار و ندار خود را از دست داده است. از آنجا که طمع تمنای شدید برای کسب سود فوری در انسان به وجود میآورد، اغلب سرمایهگذار طمعکار یا گرفتار کلاهبرداران میشود یا در دام امیدهای واهی میافتد. همانطور که باد فاکس در فیلم وال استریت، گکو را بت خود میسازد و از معیارهای اخلاقی خود دست میکشد. تا حدی که حتی به پدر خود نیز خیانت میکند.
علت طمع
هیچکس از طمع در امان نیست و این خصلت در همه انسانها وجود دارد. مغز برای بقا طراحی شده و همواره به فکر اندوختن برای روزهای مبادا است. از طرفی، قناعت نقطه مقابل طمع است و اگر کسی به مقدار سرمایهای که دارد قانع باشد اصلا تمایلی به سرمایهگذاری و فضای معاملهگری نخواهد داشت، چراکه نمیتواند سرمایه خود را به خطر بیندازد و ریسک ضرر کردن را متحمل شود. اما موضوع در اینجا همان میل بیحدوحصر برای بهدست آوردن هرچه بیشتر و بیشتر است. میلی که زندگی معاملهگر را به ورطه نابودی میکشد
درست است که هدف از انجام معامله کسب درآمد و سود کردن است ولی این میل وافر، معاملهگر را وادار به گرفتن تصمیماتی میکند که در بلندمدت باعث شکست او میشود. معاملهگر طمعکار هیچگاه روی آرامش را نخواهد دید. او بیدلیل حجم معامله را افزایش میدهد. سهامش را دیر میفروشد و حتی بعد از فروختن، با بالاتر رفتن قیمت، احساس ناخوشایندی را تجربه میکند و چنان ذهنش به هم میریزد که سایر فرصتها را از دست میدهد و نمیتواند بر موقعیتهای خوب بعدی تمرکز کند. او نمیداند که هوشیار بودن و قاپیدن فرصت یک چیز است و طمعکار بودن چیز دیگری است.
راه حل
اینکه به معاملهگر بگوییم طمعکار نباش، نه کافی است و نه درست. موضوع به این سادگیها نیست. بهترین کار این است که وقتی با طمع در معاملات مواجه میشویم، بهجای اینکه همه تمرکز خود را بر آن مشکل خاص بگذاریم، قدم فراتر نهیم و با دیدی وسیعتر کل زندگی خود را بررسی کنیم. باید الگوی مخربی که در کل زندگیمان حاکم شده را پیدا کنیم و آن را ریشهای حل کنیم.
اما یکی از بهترین کارها برای حل مشکل طمع این است که باورتان را نسبت به خود، محیط پیرامون و کل جهان هستی تغییر دهید. وقتی بتوانید از دریچه فراوانی ثروت و فرصت به دنیای اطراف نگاه کنید، بابت مهارتهای معاملهگری و داشتههایتان شاد و شاکر باشید و به تمام فرصتهایی که پیش روی شما قرار خواهد گرفت، نگاه کنید میتوانید احساس طمع خود را کنترل کنید.